پس از رکود

سلام  

منو ببخشید که اینقدر دیر اومدم.رکود پس از دفاع بدی بود و حالا علت آپ نکردانای پرنسو متوجه شدم. 

 

باری 

تقریبا یک ماه از دفام می گذره و تلاش های من برای کار پیدا کردن و ارائه رزومه از قرار زیره: 

۱عدد پژوهشکده- ۱ عدد مرکز تحقیقات- ۳ عدد دانشگاه آزاد-۶ عدد دانشگاه پیام نور و در نهایت ۳۳ عدد مدرسه غیر انتفاعی حاصل تلاش های من برای کار پیدا کردن بود. 

 

نتیجه: 

خیلی جاها بهم خندیدن انگار دیگه همه باورشون شده که تو این دوره زمونه دنبال کار زفتن بیشتر به یه کار طنز شبیه شده. عده ای بی ادبی کردن که بماند. یه جایی هم بهم گفتن خانم برای کار پیدا کردن باید اول یه جفت چکمه آهنی بپوشی و بعد بگردی.  اکثر جاها هم سابقه کار میخواستن آخه یکی نیس بگه من باید از یه جایی شروع کنم یا نه؟

 

قاطی همه این تلاشا مرکز پیام نور فریدون شهر بارقه های امیدی رو به دلم تابوند یعنی اینکه امیدواری داد که بهم واحد می ده. قراره ۱۶ شهریور باهام تماس بگیرن تا ساعت ها رو بهم بگن. فریدونشهر منطقه خیلی سردیه توصیفاتی که از زمستونای اونجا شنیدم برف شدید و یخبندونه وحشتناکه ولی واحد زیادی احتمالا بهم نمی دن پس می مونه رفت و آمدش که سرویس نداره ولی دائم ماشین به اون سمت حرکت میکنه.۲ساعت هم راهشه. دیگه توکل به خدا چون همه جا سابقه کاری می خوان اینم میشه یه سابقه. با خودم میگم سرماش که دیگه از سرمای سال ۸۶ کرج که بدتر نیست. 

 

کلاس زبان ثبت نام کردم فشرده پیری آیلتس اگه کلاسش به حد نصاب برسه برگزار میشه. تا ایشالا برم تو فکر ادامه تحصیل این طوری نمیشه. 

 

راستی ژوپی عزیزم به علت کندی اینترنت و سنگین بودن قالب شما نتونستم حتی وبلاگتو بخونم.بازم بهت سر میزنم.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
ژوپی شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ق.ظ

سلام عزیزم
خوشحالم که برگشتی
قالبم موقت بود
عوضش کردم
سبکه سبکه
تو موفق میشی مثل همیشه
دوست دارم و منتظرتم

سلام نم نم من

تو همیشه به من دلداری می دادی یادته از سمینارای ترمای اول گرفته تا پایان نامه. دیگه حتی نمیخام یه لحظه بهشون فکر کنم. ولی یاد و خاطرای دوستای خوب هیچ وقت فراموش نمیشه همین چیزاس که تحمل سختیارو اسون میکنه.

فرهاد یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ق.ظ http://malcolmx.blogsky.com

سلام

من‌هم با این مرغ و تخم مرغ کار و سابقه کار مخالفم.

اما شاید اگر یه کم اولش رو سخت نگیرید (البته من از میزان نیاز مالیتون آگاه نیستم!) بعد کمی راحت تر بشید. یعنی اولش رو قیمت و ... خیلی فکر کنید و سعی کنید برید جایی کار کنید که هم سابقه بشه براتون هم جای پیشرفت داشته باشه.

من اولی که رفتم سر کار؛ حدود ۵ سال پیش؛ کمتر از ۲۰۰ هزار تومان در ماه می‌گرفتم و ازدواج هم کرده بودم و چند ماه بعدش هم باید می‌رفتم سربازی! اما شکر خدا الآن اگر خوب کار کنم از نظر ساعت کاری ماهی بیش از ۱ میلیون تومان درآمد دارم و ... . و هنوزم همون شرکت هستم.

توکل به خدا فراموش نشه لطفا! به من که هر وقت بهش توکل کردم خیلی کمک کرده؛ باور کنید. توکل کنید و راضی باشید به اونی که اون راضیه. نه اینکه توکل کنید و بگید الا و بلا همینی که من می‌خوام بشه. باور کنید نتیجه‌اش رو می‌بینید.

سلام ممنونم ُ آره باید از کم شروع کرد.

محبوب چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام فاطمه من مطمئن بودم که تو می تونی تو هنوز هم مایه افتخار من هستی من هم برای کار سعی کردم که کفش های دفاع رو بپوشم که کفشای دیگم خراب نشه همه جا پارتی می خواستند ولی خدا را شکر من به مسئولین مربوط به کار فیلسوف ها یک اطمینان نسبی دارم. مدیر گروه دانشگاه آزاد یه فیلسوف بود. و به حق رضایت داد. الحمدالله من که راضیم خدا ازشون و ازم راضی باشه.

محبوب من ممنونم که هنوز بعد این همه مدت به من افتخار میکنی چون تو تنها کسی هستی که این حس در مورد من داشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد