من و عرفان

سلام  

امروز اولین روزی بود که رسما سرپرستی عرفانو به عهده داشتم از اونجایی که پنج شنبه ها رو تعطیل کردن مامانش دیرتر میاد از صبح که اومد بیقراری میکرد هی میگفت زنگ بزن مامان بیاد زنگ بزن بابا بیاد ....کلی سر گرمش کردم مامانش از قبل برا چنین روز واپسینی یه آدم آهنی براش خریده بود تا اوردم که بچه از ترس زهره ترک شد آدم آهنی بدو عرفان بدو .این از اول صبح تا یواش یواش یادش رفت . با اسبایب بازی و کارتون و بازی سرگرمش کردم تا ظهر هم ناهار خورد و خوابید. بعد از ظهر هم باباش اومد دنبالش وقتی رفت خیلی دلم گرفت هی روزگار فانی دنیای بی وفا.

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلا دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ

سلام فوته جان.خوبی؟ژوپی راس میگه ..انشاالله به زودی تو هم از لیست دعای من خارج میشی..من زمین شناس خوب نیستم. تو لطف داری..من دلم میخواد نمونه بشم!! با امیر و عرفان خوش بگذره عزیزم. خیلی وقت آب ندارم. الان از هر جای مملکت دانشجوهای آب برام زنگ میزنند و دیتا میخوان و من هم دارم براشون میل میکنم.دیتا مدل و..حتی میپرسن کدوم یونی بهتره که ما بریم درس بخونیم!!!! ما کمک میکنیم و دیتا میفرستیم اجرمون با خدا.........از پرنس خیلی ناراحتم چون دیگه دوسم نداره..جدی میگم.نظرمو ثبت نکرده و جوابمو نداده..

لیلی جون این اخلاقتو خیلی دوس داشتم و دارم که بی ریا و بدون چشم داشت تا جایی که میتونسی کمک میکردی کار خوبی میکنی که راهنماییشون میکنی تو الان در نقش یه استاد مشاور خوب و نمونه ای. گاهی یادم میاد که بهم اکسل یاد میدادی خیلی خوب بلد بودی و خوب هم یاد میدادی ولی نمیدونم آخرش دوتامون جیغ زنان بلند میشدیم چقدر خندم میگیره.من هم آرزو دارم که شماها به خصوص تو و ژوپی و پرنس هر چه زوتر از لیست دعاهای تکراری من خارج شین به خدا یه روزگفتم آخه من چقدر دعای تکراری کنم . راستیم که این لیست باید زوتر تعویض شه. در مورد پرنس هم به دل نگیر کامنتهای منم یکی در میون جواب میده. سرش شلوغه بچه چیکارش داری.خیلی بهت خندیدم کفشتو خرگوش خورده مطمئنم کفشای خوشگلی بودن ولی بدون شگون داره من دلم روشنه .....

ژوپی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ

سلام
من این ترم تدریسیار نیستم. سرگرم درس و آزمون جامع و کوییز. برام دعا کن. خوشحالم که امیر میره کلاس زیان. خیلی تشویقش کن. بهش بگو مریم خیلی خوشحال شد وقتی شنید. کی میای اینورا؟ به امیر سلام مخصوص منو برسون

خیلی خوشحالم که حداقل تو یکی سرگرم درس و بحثی به یادتم و مطمئن باش پای ثابت دعاها .امیر دوست داره و سلام میرسونه. دکتر موفق من. فک کنم سخته دکترا الانه از امسال بگذرونش بعدش سرت خلوت تر میشه و با آرامش به تزت میرسی. امتحان جامعت خیلی عالیو خوب میدی.دوست جونک کن.

محبوبه دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ

ایشالله یه روز ریحانه عرفان تو رو نگه داره. راستی برای ترم دیگه هم این کار رو داری؟

محبوب جونم این کار من ترمی و سالی نیست یه تدریس خصوصی و موقته برای بچه های پیشدانشگاهی هر تعداد جلساتی که کتاب ترم مهرشونو تموم کنم تا به امتحان دی برسن. اگه بیان و بخان تیکه دوم کتابشونم تدریس میکنم ولی حدود ۵ یا ۶ جلسه دیگه تقریبا ۱ ماه دیگه تمومه چون دارن خصوصی میان خودشونم عجله دارم زوتر جم و جور شه.تو چطوری میای تو نت چرا آپ نمیکنی؟من به خدا بهت سر میزنم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد