سفرنامه

سلام  

لیلا جور کرد هفته پیش بریم مدرکامونو بگیریم با بچه ها هم هماهنگ کردیم انگار یه جوری خدا جورش کرد که تقریبا همه ی دوستامونو دیدیم ریکاوری خیلی خوبی بود جمعه هفته پیش رسیدیم و دیدار با پریسا و بچه های خوابگاه شنبه مبوب  رو دیدیم و یکشنیه ژوپی جون و دوشنبه حامده. حامده جان ازدواجت رو از صمیم قلب بهت تبریک میگم و از اینکه تو رو خوشحال و شاد می دیدم واقعا خوشحال شدم.

خلاصه از دیدار همشون کلی مشعوف و شادمان شدم. 

ژوپی جون دو دفعس میام جواب نظرتو بدم سریع تاییدش میکنم. خرید نکردیم ولی امامزاده حسن بهمون خوش گذشت. شاد و خوش باشی دکتر مملکت. 

به امید دیدار همتون